جدیدترین خبر سینما هالیوود

 در دوران حکومت موسیلینی، سیطره فاشیسم بر صنعت فیلمسازی، باعث شکلگیری استودیوهای فیلمسازی معروف چینه چیتا (معادل ایتالیایی هالیوود) و همچنین مدرسه فیلم ایتالیا شد. گوگل بخشی از هزینهی ساخت توسط استودیوهای پارامونت و فاکس قرن بیستم تقبل شد. این یکی از ۴ فیلم این فهرست است که آنقدر موفق بوده که از روی آن سریال تلویزیونی هم ساخته شده است. بقیهی سریالهای اقتباسی از روی فیلمهای این فهرست عبارتند از: «بانی و کلاید»، «هانیبال» و «بیتس متل». یک فیلم وحشت روانشناختی که اقتباسی از داستانی به همین نام نوشتهی استیفن کینگ است. فیلم خود زندگی (۲۰۱۴) (به انگلیسی: Life Itself) در ژانر بیوگرافیمستند به زندگی راجر ایبرت میپردازد. این تنها فیلم ترسناک تاریخ سینماست که موفق شده جایزهی بهترین فیلم اسکار را از آن خود کند. مثلا منتقد والاستریت ژورنال به فیلم صفر داده بود و معتقد بود یکی از بیمزهترین فیلمهای تاریخ سینماست. ادای دینی به فیلم «لولیتا» و کاراکتر هامبرت لرنز. پیتر سلرز اولین بازیگری بود که برای ایفای نقش سه کاراکتر نامزد یک جایزهی اسکار شد. </p>
<p> راهزن اثر آلبرتو لاتوادا طی یک انتخابات همگانی، احزاب لیبرال و چپ به قدرت میرسند. در ۱۹۶۷ و به محض ورود داناوی به سینما، سه فیلم اول او همزمان به نمایش درآمد که از این میان، Bonnie and Clyde «بانی و کلاید» داناوی را به  پی فور فیلمای بینالمللی تبدیل کرد. وی برای این کار افتخارات بسیاری کسب کرد که از آن جمله میتوان به دریافت اولین اسکار وی برای بهترین بازیگر زن نقش اول اشاره کرد. برای زیر ۲۰ سالهها پنجاه و سوم شد و بین آنهایی که بالای ۶۰ سال داشتند رتبهی اول یا دوم را آورد. ابزاری برای ایجاد دود/یخ، به منظور فرار یا حمله دور از چشم دشمنان استفاده میشود. اما کنترل اوضاع از دستشان خارج میشود و یک پلیس را به قتل میرسانند. گفته میشود ثروت او ۱۳٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰ دلار است، بنابراین بروس وین یک کارخانهدار مولتی میلیاردر، تاجر، خیر و نیکوکار آمریکایی است. داستان مرد نویسندهای که به همراه خانوادهاش به عنوان سرایدار یک هتل استخدام میشود تا در آرامش هتل داستانش را بنویسد. داستان فریس که دانشآموز باهوش دبیرستان است و تصمیم میگیرد یک روز را به مدرسه نرود و به نظر مدیر و ناظم مدرسه اهمیتی ندهد. آهنگسازی فیلم توسط ریچارد راجرز انجام شد و اسکار همراشتاین دوم اشعار نوشتهشده برای فیلمنامهی موزیکال آن را سرود.اشکها و لبخندها داستان زندگی یک دختر جوان اتریشی را روایت میکند که در سال ۱۹۳۸ میلادی زندگی خود را در در شهر سالزبورگ میگذراند و برای راهبه شدن درس میخواند.</p>
<p> قهرمان فیلم دستش را از دست میدهد اما به جایش پدرش را پیدا میکند. صحبت از این کمدی-رومانتیک راب راینر که میشود قبل از هر چیزی باید به بازیهای فوقالعادهاش اشاره کرد. کمتر کسی اقتباس راب راینر از رمان کمیک فانتزی ویلیام گلدمن را در سالنهای سینما دیده است. فیلمی که در ۷ رشته نامزد دریافت اسکار شد که در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن نام فرانسیس مک دورمند دیده میشد.فرانسیس در سال ۱۹۹۳ درکنار انبوهی از بازیگران مطرح سینما همچون جک لمون، اندی مکداول، جنیفر جیسون لی، تیم رابینز، جولیان مور و رابرت داونی جونیور در فیلم کارگردان یاغی آمریکایی، رابرت آلتمن با نام Short Cuts «راههای میانبر» به ایفای نقش پرداخت که این اثر درکنار تصاحب شیر طلایی ونیز، جایزهی بهترین گروه بازیگری این جشنواره و همچنین جایزهی گلدن گلوب را در همین زمینه از آن خود کرد. پسر جوانی در بستر بیماری در خانه است و پدربزرگش برایش داستان پسر کشاورزی را میخواند که تبدیل به دزد دریایی شد و برای ر پی فور فیلمن به عشق واقعیاش با مشکلات و دشمنان زیادی دست و پنجه نرم کرد. </p>
<p> داستان یک کارمند بیخواب و شیطان وجودش که یک باشگاه زیرزمینی را شکل میدهند. این داستان فیلم است. تازه این غیر از اسپینآفهایی است که هالیوود برای این فیلم ساخته و آخرینشان «اوز بزرگ و قدرتمند» بود که جیمز فرانکو در آن بازی میکرد. من هیچ وظیفهای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگم ندارم. دیالوگ معروف: من امشب اینجا اومدم چون وقتی متوجه میشی میخوای بقیهی عمرت رو با یه نفر بگذرونی، دلت میخواد بقیهی عمرت هر چه زودتر شروع بشه. انقدر که اگه هر از چندگاهی متوقف نشی و تماشاش نکنی، از دستش میدی. بعد از اینکه شورشیها روی سیارهی یخی به قدرت میرسند، لوک اسکایواکر توسط یودا تعلیم میبیند. او با دو مجرم سابقهدار آشنا میشود و قرار میگذارند که همسرش را به گروگان بگیرند. پدری که بحران میانسالی را میگذراند درگیر رابطهی عاطفی با یکی از دوستان دخترش میشود. هری و سالی سالها همدیگر را میشناختند و دوستان خوبی بودند اما همیشه میتر پی فور فیلمند اگر با هم وارد رابطهی عاطفی شوند دوستیشان خراب شود. بامزه اینکه منابع سر صحنه میگویند که رایان و کریستال از همدیگر متنفر بودند. اگر چه بعدها کریستال این را تکذیب کرد و گفت آنها رابطهی کاری فوقالعادهای داشتهاند. فیلم برندهی ۵ جایزهی اسکار شد و بازی اسپیسی که هوشش در صدا و چشمهایش پیداست با تحسین فوقالعادهای روبهرو شد.</p>